English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9233 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to U برحسب مطابق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pursuant to U مطابق برحسب
Other Matches
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
in accordance with U برحسب
incompliance with U برحسب
unitage U برحسب
in terms of U برحسب
in conformity with U برحسب
agreeably to U برحسب
at the request of U برحسب
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
at choice U برحسب دلخواه
accidental <adj.> U برحسب تصادف
percentage U برحسب درصد
percentages U برحسب درصد
to out ward seeming U برحسب فاهر
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
hit or miss U برحسب تصادف
outwardly U برحسب فاهر
by usage U برحسب عادت
custom U برحسب عادت
tonnage U وزن برحسب تن
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
random <adj.> U برحسب تصادف
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
milage U سنجش برحسب میل
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
cl U برحسب بار هر کامیون
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
ritually U برحسب ایین وشعائر
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
velocities U تندی برحسب زمان
velocity U تندی برحسب زمان
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
classis U تقسیم برحسب طبقه
mileage U سنجش برحسب میل
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
pounder U برحسب لیره کوبنده
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
pounder U وزن شده برحسب رطل
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
headings U حرکت برحسب قطب نما
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
heading U حرکت برحسب قطب نما
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
accordant U مطابق
consilient U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
similiar U مطابق
confirming U مطابق
respondents U مطابق
respondent U مطابق
secundumn U مطابق
agreeably to U مطابق
corresponding to U مطابق با
corresponding to U مطابق
correspoundent U مطابق
correspounding U مطابق
even with U مطابق
pursuant U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
in register U مطابق
incompliance with U مطابق
according to U مطابق
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
correspondents U مطابق
complying U مطابق با
after U مطابق
comply U مطابق با
correspondent U مطابق
similar U مطابق
complies U مطابق با
from U مطابق
complied U مطابق با
matched U مطابق
within U مطابق
geometrically U مطابق هندسه
to correspond to U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
at my request U مطابق با تقاضای من
adjust U مطابق کردن
correspound U مطابق بودن
up to date U مطابق روز
constitutionally U مطابق قانون
conform to U مطابق بودن با
up-to-date U مطابق روز
traditionally U مطابق احادیث
corresponded U مطابق بودن
homologize U مطابق شدن
correspond U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
posh U مطابق مد روز
synchrinized U مطابق بودن
relevant U وابسته مطابق
trendier U مطابق آخرین مد
newfashioned U مطابق مد روز
trendiest U مطابق آخرین مد
trendy U مطابق آخرین مد
pedagogically U مطابق فن تعلیم
fashionably U مطابق معمول
in accordance with U مطابق موافق
hygienically U مطابق بهداشت
testamentary U مطابق با وصیت
after the manner of U بتقلید مطابق
orthodox U مطابق مرسوم
synchronize U مطابق بودن
corresponding U مطابق متشابه
synchronizes U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
as usual U مطابق معمول
astronomically U مطابق هیئت
synchronises U مطابق بودن
by my watch U مطابق ساعت من
physiologically U مطابق فیزیولوژی
by the square U مطابق نمونه
synchronised U مطابق بودن
reconstructions U نمونه مطابق اصل
parallelled U نظیر مطابق بودن با
technically U مطابق اصول فنی
musically U مطابق اصول موسیقی
paralleling U نظیر مطابق بودن با
pedagogically U مطابق علم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
paralleled U نظیر مطابق بودن با
accentually U مطابق تکیه صدا
metronomic U مطابق میزانه شمار
ideals U مطابق نمونه واقعی
ideal U مطابق نمونه واقعی
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
quite the thing U مطابق بارسم معمول
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallels U نظیر مطابق بودن با
biblical U مطابق کتاب مقدس
modular U مطابق اندازه یامقیاس
constitutional U مطابق قانون اساسی
true copy U رونوشت مطابق با اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
parallel U نظیر مطابق بودن با
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
classic U مطابق بهترین نمونه
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
anatomically U مطابق علم تشریح
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com